اِنکار نظام مند و چهار مرحله ای نسل کشی بوسنی

انکار نسل کشی در بوسنی پس از یک تلاش سیستماتیک برای به حداقل رساندن جنایات علیه مسلمانان بوسنیایی در دهه ۱۹۹۰ ، به راحتی خود را در گفتمان جریان اصلی قرار داده است.

انکار نسل کشی در بوسنی پس از یک تلاش سیستماتیک برای به حداقل رساندن جنایات علیه مسلمانان بوسنیایی در دهه ۱۹۹۰ ، به راحتی خود را در گفتمان جریان اصلی قرار داده است.

در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۹ ، آکادمی سوئد اعلام کرد که جایزه نوبل ادبیات به پیتر هاندکه تعلق می گیرد.  پیتر هاندکه از هواداران رئیس‌جمهور سابق صربستان اسلوبودان میلوشویچ ملقب به «قصاب بالکان» به شمار می‌آید. انتخاب او به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات انتقادات بسیاری را از آکادمی نوبل سوئد برانگیخت.ودر بیشتر مناطق بالکان و دنیا موجی از اعتراضها را ایجاد کرد.

 الکساندر هِمُن ، نویسنده آمریکایی بوسنیایی ، هاندکه را "باب دیلن مدافعان نسل کشی" خواند.

از نظر بسیاری، آکادمی سوئد اعطای چنین جایزه ای به یک منکر نسل کشی ، فصل جدیدی را در جریان اصلی انکار رقم زد. روزنامه نگار آمریکایی، پیتر ماس، که جنگ را در دهه ۱۹۹۰ گزارش می کرد، در توضیح ماجرای تصمیم رسوا آکادمی سوئد بسیار برجسته عمل کرد.

در بیانیه های عمومی سیاستمداران انکار نسل کشی بوسنی اشکال مختلفی داشته است. اما این انکار نسل کشی، در سال ۱۹۹۲ آغاز شد. در واقع طی سه دهه گذشته، چهار مرحله قابل شناسایی برای انکار نسل کشی وجود داشته است.

مرحله اول :  انکار از طریق حسن تعبیر

اولین مرحله انکار با آغاز جنگ در اوایل دهه ۱۹۹۰ آغاز شد. روزنامه نگاران و صاحب نظران تعریفی مبنی بر این که مبادا نسل کشی علیه مسلمانان بوسنیایی اروپا انجام شود مداخله بین المللی را ضروری دیدند و با شروع بهار سال ۱۹۹۲ اصطلاح "جنگ داخلی" توسط ملی گرایان صرب معرفی و توسط برخی از ناظران غربی به کار رفت. این اصطلاح  نسل کشی انجام شده توسط نیروهای صرب بوسنی علیه مسلمانان بوسنیایی را به یک "جنگ داخلی" تعبیر کرد. همراه با "جنگ داخلی" ، اصطلاح "پاکسازی قومی" اختراع شد و توسط روزنامه نگاران و سیاستمداران در بوسنی رواج پیدا کرد".پاکسازی قومی" اصطلاحی کاملاً سالم تر از نسل کشی بود و در شفاف سازی ماهیت جنایات موفق بود. این بر خلاف واکنش سریع به جنایاتی بود که رافائل لمکین هنگام کار خستگی ناپذیر برای کنوانسیون نسل کشی در ذهن داشت و البته تنها هدف این اصطلاح " پاکسازی قومی"  جلوگیری از استفاده از اصطلاح " نسل کشی"  بود، مبادا  که این باعث تحریک جامعه جهانی یا ایجاد اعتراض عمومی در حمایت از بوسنیایی ها شود. جالب توجه است " پاکسازی قومی"، که به عنوان یک حسن تعبیر معرفی می شود، در طول سال ها به یک اصطلاح علمی و دانشگاهی تثبیت شده تبدیل شده است. این گواهی است بر میراث و موفقیت منکران نسل کشی نسل اول.

در واقع روزنامه نگاران و تحلیل گرانی که در مفاهیم جنگ داخلی و پاکسازی قومی شرکت کردند، معلوم شد کسانی هستند که مخالف یک مداخله نظامی بین المللی برای جلوگیری از خونریزی در بوسنی هستند.  " ِانکار از طریق حسن تعبیر" اکنون بیشتر در برخی از محافل دانشگاهی و سازمان های غیردولتی در بالکان و اروپای غربی وجود دارد.

مرحله دوم : انکار از طریق بومی سازی

مرحله دوم انکار نسل کشی از اوایل دهه ۲۰۰۰ آغاز می شود. دادگاه کیفری بین المللی یوگسلاوی سابق (ICTY)  و دیوان بین المللی دادگستری (ICJ) هر دو حقیقت قضایی را در صدور احکام نسل کشی ثابت کردند.

مهمترین نقص این احکام دادگاه این بود که آنها  "بازه زمانی نسل کشی"سه و نیم ساله" را به "چند روز" در ماه ژوئیه در سربرنیتسا و در سال ۱۹۹۵ محدود کردند. همانطور که برخی از ناظران اشاره کردند، تنها قسمت این نسل کشی که از نظر قضایی ثابت شد همان چیزی بود که نمی توان صریحاً انکار کرد.

حین اثبات حقیقت قضایی، مفهوم نسل کشی در سربرنیتسا - در مقابل نسل کشی که از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ علیه بوسنیایی ها در بوسنی انجام شد - قوت گرفت. این ایده از نسل کشی موضعی توسط بسیاری از مردم بوسنی غیر قابل توضیح پذیرفته شد و اکنون در گفتمان روزمره وجود دارد. نسل کشی بوسنی از طریق این مرحله از انکار، اساساً به یک نسل کشی شهری در سربرنیتسا تبدیل شد.

در حالی که دادگاه ها حقیقت قضایی را اثبات کردند دادگاه کیفری بین المللی یوگسلاوی سابق (ICTY) و دیوان بین المللی دادگستری (ICJ) معیار فوق العاده ای برای تأیید یک نسل کشی تعیین کردند و احکام دادگاه که ظاهراً به منظور کشف حقایق بود، با صدوراحکام  بازه زمانی نسل کشی خود محلی برای نسل کشی شده بود. هر دوی این نهادهای قضایی این اظمینان را به عاملان آینده نسل کشی داده اند که هر دادگاهی در  آینده پیرو خط و منطق دادگاه بین المللی کیفری برای صدور رأی دادگاه  کاملا در مورد نسل کشی سخت تحت فشار قرار خواهد گرفت.

مفهوم "نسل کشی در سربرنیتسا" فرصتی را برای منکران نسل کشی - محلی، منطقه ای و بین المللی - برای به دست گرفتن و موجه سازی سایر جنایات نسل کشی انجام شده قبل از ژوئیه ۱۹۹۵ فراهم کرد.

مرحله سوم : انکار از طریق گفتمان پست مدرنیسم

مرحله سوم حدود ده سال پیش آغاز شد. بازیگران گوناگونی - با درجات مختلف علمی و رسانه ای - شروع به انکار حداقل تعیین شده توسط دادگاه کیفری بین المللی برای یوگسلاوی سابق (ICTY) کردند. اگرچه این دادگاه در ماه ژوئیه ۱۹۹۵ نسل کشی را فقط به چند روز کاهش داد، اما توسط افراد عادی تا  سطوح دانشگاهی   انکار همین حداقل ها را با پیچیدگی بیشتری انجام می دهند و افرادی  در دانشگاه ها، رسانه ها و دنیای غیردولتی در منطقه حضور دارند که تفکر و گفتمان پست مدرنیسم را در خدمت انکار نسل کشی به کار گرفته اند. اینگونه انکار نسل کشی اغلب توسط بنیادهای مختلف بین المللی پشتیبانی می شود. آنها اصطلاحات جدیدی از جمله "روایت های جایگزین"، "حقیقت های متعدد"، "روایت های متعدد" و غیره به کار می برند.

 در حالیکه منکران علنی مانند سیاستمدار راست افراطی صربستان، ووییسلاو شیشلی تحریک کننده تر هستند، انکارکنندگان پیشرفته بسیار خسارت آورتر هستند زیرا نفوذ آنها بسیار گسترده تر است. برخی از مورخان و محققان محلی در بوسنی در پروژه های تحقیقاتی مشترکی که قصد نوشتن تاریخ مشترک داشتند یا تلاش برای ارائه روایت های متعدد در مورد جنگ و نسل کشی در دهه ۱۹۹۰، به باند پسامدرنیست ها پیوستند. آنها یا همدستان ناخواسته ای شدند یا به راحتی نتوانستند اصل انکار پست مدرنیسم را درک کنند.

مرحله چهارم : انکار از طریق جریان اصلی

آخرین مرحله در دسامبر سال ۲۰۱۹ آغاز شد که آکادمی سوئد تصمیم گرفت جایزه نوبل ادبیات را به پیتر هاندکه اعطا کند. این آخرین مرحله انکار و نقش فعال آکادمی سوئد در آن است که به عنوان عامل انکار نسل کشی، جایگاه جدیدی در تاریخ برای خود کسب کرد.

تا دسامبر ۲۰۱۹، انکارکنندگان در بیشتر موارد در حاشیه جامعه بودند - جایی که به حق به آنجا تعلق دارند. اما با پیتر هاندکه، انکارکنندگان از انجماد بیرون آمده و در جریان اصلی مورد استقبال قرار می گیرند در واقع آکادمی سوئد امکان مهاجرت منکران حاشیه ای به جریان اصلی را فراهم کرده است. در واقع، مرحله چهارم را می توان به عنوان یک جریان اصلی خلاصه کرد.

این چهار مرحله به طور متوالی تکامل یافته اند اما ویژگی های تعریف کننده آنها اکنون به طور همزمان وجود دارند. تلاش برای  حفظ حقیقت تاریخی در مورد نسل کشی بوسنی به عنوان یک اولویت اصلی برای دانشمندان، روزنامه نگاران و سیاست گذاران بوسنیایی و بین المللی شکل گرفته است.

 حمزه کارچیچ

دانشیار دانشکده علوم سیاسی دانشگاه سارایوو

کد خبر 8998

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 9 =